روشا یدونهروشا یدونه، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 6 روز سن داره

روشا هديه ای از سوی خدا

پارک دو نفره + سزمین عجایب

چهارشنبه با عمه مینا قرار گذاشتیم شما و نگار رو ببریم سرزمین عجایب . خیلی وقته میخوام ببرمت ولی بابایی میگه برای روشا مناسب نیست ولی بالاخره راضیش کردم و با عمه قرار گذاشتم ولی بعد از ظهر عمه زنگ زد گفت نگار مریضه و حالش خوب نیست نمیتونیم بیاییم و چون از صبح بهت گفته بودم میخوام ببرمت ددر ، نخواستم پیشت بد قول بشم برای همین حاضرت کردم و رفتیم پارک نزدیک خونه ، از اونجایی که سوار هر وسیله ایی که میشی دیگه پیاده نمیشی و با گریه پیادت میکنم و هزار ما شا الله انرژیتم زیاده و  من باید کفشهای آهنیم رو پام میکردم تا بتونم راحت دنبالت بدو بدو کنم زود خسته شدم و برگشتیم خونه ولی پنجشنبه بعد از ظهر با بابایی رفتیم سرزمین عجایب . از قطارش خوشت او...
30 ارديبهشت 1392

فاز 2 پارک نهج البلاغه

هفته پیش بابایی توی روزنامه خونده بود فاز دوم پارک نهج البلاغه هم افتتاح شد همون شب ما رو برد تا ببینیم ولی چون بارون اومده بود و کمی سرد بود زود برگشتیم ولی دیشب دوباره رفتیم . به نظرم فاز اولش سرسبز تر و بهتر و بزرگتر بود ولی تو فاز دوم کلی وسایل بازی جالب که تا به حال توی پارک های دیگه ندیده بودم داشت ، چند مدل تاب و سرسره و الاکلنگ، سنگ نوردی و... بعد از پارک هم برای شام رفتیم خونه باباجون البته خبر نداشتن که میریم سرزده رفتیم. از بابا موقعی که میخواستیم بریم پرسیدم هوا چه جوریه گفت خوبه منم سارافون تنت کردم ولی دیدم کمی باد میاد سویشرتتو تنت کردم . به قول بابایی میخواستی قرتی باشی نمیزاشتی تنت باشه برای همین د...
30 ارديبهشت 1392

روزمرگی ها من

روشای مامان این روزها خیلی شیطونتر از قبل شدی و اذیت هاتم سر به فلک کشیده دیگه خونه تمیز و بدون اثر انگشت روشا رو باید برای همیشه فراموش کنم روزی چند بار گردگیری میکنم البته گردی که نیست فقط جای انگشت های شماست ، انگار متوجه میشی خونه تمیزه و نباید باشه برای همین هر چیزی که بهت میدم بخوری میبری دستتو روی تک تک میزها میمالی تا دوباره به حالت قبل برگردونیش و بعد پیش خودت کشوی پوشک و کشوی لباسات که روزی چند بار خالی و پر میشن دیگه از تزئینات روی میز توالت هم خبری نیست چون همشون یا شکسته شدن یا به زیر تخت و توی کشو منتقل شدن همه برسها رو شکوندی و هیچ کدوم دسته ندارن روکش مبل رو که بر میدارم تمیز کنم میری میشینی دقیقا روی همون مبل و تکو...
29 ارديبهشت 1392

تکنيک هاي خانگي براي درمان تب

تب واکنش طبيعي بدن در برابر حمله ارگانيسم هاي مهاجم و بيگانه و عوامل عفونت زا است که به ويژه در کودکان مي تواند خطرناک باشد و در موارد شديد حتما بايد تحت درمان دارويي قرار گيرد. در موارد تب بالا مراجعه به پزشک و درمان دارويي ضروري است اما اگر تب خفيف باشد مي توان با روش هاي طبيعي و بدون نياز به دارو آن را پايين آورد. چند راهکار خانگي و طبيعي براي پايين آوردن تب به شرح زير است: 1. حمام آب ولرم حمام کردن کودک تب دار با آب دماي معمولي و خنک به سيستم ايمني بدن کودک شوک وارد مي کند اما حمام با آب ولرم مي تواند تب را پايين بياورد و کودک را تسکين دهد چون بين دماي بيرون و دماي بدن کودک تعادل برقرار مي کند در نتيجه به کاهش تب و ع...
27 ارديبهشت 1392

پارک ساحلی داراباد

  پنجشنبه بعد از ظهر یه روز خوب بهاری     عروسکم داره به باباییش گل میده     مامان این نی نی بهت شکلات داد. هر چی میگفتم ندید خانوم براش خوب نیست بازم میگفت نه دلش میخواد گناه داره بالاخره از ما انکار و از مامان نی نی اصرار و در آخر راضی شدم که بگیری اینجا هم خوشحالی که داری شکلات میخوری   تاب حفاظ نداشت برای همین بابایی بنده خدا مجبور شد خم بشه تا شما رو تاب بده . هر چی میگفت دیگه بسه روشا خسته شدم یدونه خانوم رضایت نمیداد   خوشگل مامان از الان به فکر تناسب اندامشه      ...
20 ارديبهشت 1392

هفته دوم از ماه 14

بازم سوپرایز شدم  وقتی ایمیل بابایی رو دیدم که بی بی سنتر براش فرستاده بود و مطلب زیر رو گفته بود چون چند وقتی هست که به همه چیزهای پشمالو میگی هاپو و به همه حیوونای عروسکیت میگی هاپو بیشتر این برام جالب بود که واقعا انسان چه قدر دقیق آفریده شده و چه قدر منظم و دقیق برنامه ریزی شده که در چه زمانی چه کاری باید بکنه . هر ایمیلی که از بی بی سنتر دریافت میکنیم و توش در مورد روند رشدت و اینکه الان باید در این مرحله از سنت چه کاری انجام بدی دقیقا زمانی هست که داری اون کار رو انجام میدی. زمانی که خیلی کوچیک بودی وقتی نگات میکردم میگفتم آخه این بچه شل و ول که نمیتونه دست و پاشو هدف دار تکون بده چه جوری میتونه چهار دست و پا بره و چه جوری م...
5 ارديبهشت 1392

آموخته های دخترم

عروسک ناز و با هوش من هر چیزی رو بهت فقط 2 بار یا 3 بار میگیم زود زود یاد میگیری وقتی چیزی رو بهت میگم بعدش سریع انجامش میدی هم ذوق میکنم که انقدر با هوشی و درکت بالاست هم کمی میترسم چون باید خیلی مراقب رفتارم باشم چون سریع الگو برداری میکنی خیلی از کارها رو بهت نمیگم ولی خودت از رفتار ما انجام میدی مثلااینکه دیدی من و بابایی میخواهیم آب بخوریم لیوان رو کجا میزاریم و آب بر میداریم چند وقت پیش آب میخواستی لیوانت رو اوردی گذاشتی تو آب سرد کن و من و بابا کلی متعجب شدیم انقدر زود کارهامون رو کپی برداری میکنی که احساس میکنم همیشه یه دوربین دنبالمه و همه کارهامو ضبط میکنه و به موقع پخشش میکنه   این روزها یاد گرفتی وقتی میگم الکم و دول...
27 فروردين 1392

زبون شیرین روشا

چیزهایی که جدیدا یاد گرفتی می گی ...   به هر چیزی که پشمالو باشه می گی هاپووو به ببعی می گی بَبو گنجشکه میگه : جی جی جی   صدات رو موقع گفتن هر کلمه جدید  با هر زحمتی که شده ضبط کردم و خودم هر روز گوش میدم وکلی دلم غش میره برای هاپو گفتن و الو گفتنت عاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااشقتم ...
27 فروردين 1392

14 ماهگی به روایت بی بی سنتر

  امروز بابايي ترجمه چيزي رو که بي بي سنتر براي 14 ماهگيت برامون فرستاده بود رو ايميل کرد    و  خلاصش اين بود كه     اگر كاري كرد مثل باز كردن در ب يخچال – كابينت – برداشتن بورس   بايد تشويق كنيم و به دخترمون بخنديم و بغلش كنيم   تا اعتماد به نفسش زياد بشه   شايد يك كابينت خالي بايد بهش بديم تا همش درش رو باز و بسته كنه   نبايد از اين رفتارش ناراحت بشيم و به اون سخت بگيريم   برام جالب بود که شما از قبل از 14 ماهگي داشتي اين کارها رو ميکردي و من کلي عصباني بودم توي خونه خودمون اگر اين کار رو بکني اشکال نداره ولي خونه مردم از اينکه بگن بچ...
26 فروردين 1392

یه روز بهاری

دیروز بعد از ظهر بابایی زنگ زد گفت دارم از سر کار میام خونه ،هوا هم خوبه حاضر شید بریم همین پارک نزدیک خونمون ما هم آماده شدیم و رفتیم پارک . تاپ کمی شلوغ بود و از اونجایی که تو هم عاشق تاپی اگه سوار شی دیگه پیاده نمیشی نرفتیم سوارت کنیم چون اون موقع بچه های دیگه نمیتونستن سوار شن ولی تا دلت بخواد سرسره بازی کردی و کلی کیف کردی مثل پسر شرا که بر عکس میرن روی سرسره تو هم بر عکس میرفتی بالا کمی تلاش میکردی و سر میخوردی میومدی پایین باز میرفتی فکر کنم یه چند باری دیگه پارک بری دیگه وایستاده سر بخوری موقع پیاده روی اونجایی که سر پایینی بود راحت میرفتی تا سر بالا میشد بر میگشتی بر عکس کلی هم ما خندیدیم و هم خودت از این...
20 فروردين 1392