پارک دو نفره + سزمین عجایب
چهارشنبه با عمه مینا قرار گذاشتیم شما و نگار رو ببریم سرزمین عجایب . خیلی وقته میخوام ببرمت ولی بابایی میگه برای روشا مناسب نیست ولی بالاخره راضیش کردم و با عمه قرار گذاشتم ولی بعد از ظهر عمه زنگ زد گفت نگار مریضه و حالش خوب نیست نمیتونیم بیاییم و چون از صبح بهت گفته بودم میخوام ببرمت ددر ، نخواستم پیشت بد قول بشم برای همین حاضرت کردم و رفتیم پارک نزدیک خونه ، از اونجایی که سوار هر وسیله ایی که میشی دیگه پیاده نمیشی و با گریه پیادت میکنم و هزار ما شا الله انرژیتم زیاده و من باید کفشهای آهنیم رو پام میکردم تا بتونم راحت دنبالت بدو بدو کنم زود خسته شدم و برگشتیم خونه ولی پنجشنبه بعد از ظهر با بابایی رفتیم سرزمین عجایب . از قطارش خوشت او...